تا حالا شده یه روزی یکمی دلت بگیره
یکی از قناریای تو محلتون بمیره
تا حالا شده رو گونت اشک تنهایی بباره
یه نفر برای قلبت خبر تلخی بیاره
تا حالا شده بی علت بگیره دلت بهونه
دلت عاشق کسی شه که بهت میگه دیوونه
تا حالا شده که یارت قدر عشقتو ندونه
برای جدایی از تو بگیره هزار بهونه
تا حالا شده که یک روز بخوای از خدا بمیری
اما باز فردا ببینی که توی دنیا اسیری..
محیاست فقط “تو” نیستی
قرار نیست ...
روزی چیزی را پس دهد ..!
فقط...!!
یادش می آید..
روزی که چیزی را ..
از دست داده است !!
که اکنون برایش ...
دست نیافتنی ست !!!!!
چه اوقات سختی که برمن گذشت
این بود آن دنیایی که برای آمدنش به شکم مادرم لگد میزدم؟
لعنت به من!!!!
ارزشش را نداشت. . . . . ببخش مادر..!
فرق استــــ بین دوسـت داشتن وداشتن دوستــــــ ..
.
.
دوست داشتن لــــحظه ای اســـت
و داشتن دوستــــــ استمـــرار لحظاتــــــــ دوست داشتن اســـت ..

دست خودم نيست...
کمي دلتنگ فردايم!
فردايي که تو مي آيي؛
شايد....
من نباشم...!
دیــــگر از تـنهایی خــسته ام!
بـه کلاغ هـــا زیـرمیــــزی میـدهم
تــا ...
قـــــــصه ام را تــــمام کنند...!!

مردم شهری که همه در آن میلنگند
به کسی که راست راه می رود میخندند......!



