نامم را پاک کردی ، یادم را چه می کنی؟!

یادم را پاک کنی ، عشقم را چه می کنی؟!...

اصلا همه را پاک کن ...

هر آنچه داری... از من داری

از من که چیزی کم نمی شود...

فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟!

شاید...؟!

نکند آن را هم پاک کرده ای ؟!!!

نـــــــــــــــــــــــــه!! شدنی نیست...

نمی توانی آنچه رانداشتی پاک کنی!!!

غنچه عشق وا شدو تو را درون ان دیدم.شبنمی شدم و بر روی تو باریدم تا در اعماق قلبت بشینم و با عشق و محبتت زنده بمانم

دخترک برگشت

چه بزرگ شده بود

پرسیدم پس کبریتهایت کو؟

پوزخندی زد...

گونه اش آتش بود ، سرخ، زرد...

..............

گفتم می خواهم امشب با کبریتهای تو این سرزمین را به آتش بکشم

دخترک نگاهی انداخت ،تنم لرزید..

گفت : کبریتهایم را نخریدند

سالهاست تن می فروشم......

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

یادم باشد دیگر هرگز خاطره هایم را کند و کاو نکنم!

مثل آتش زیر خاکستر می ماند...

حساب از دستم در رفته...

چندمین بار است که با یاد نگاه آخرت آتش می گیرم....؟؟

قرار نیست که همیشه من خوش باشم …
دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم …
امروز دیگری خوش است برای با تو بودن …
و فردا یکی دیگر…
از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست ………!
تو می تونی .

خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت

خدایــــــــــــــــا ؛

این روز ها میگذرند

ولی من از این روز ها نمیگذرم ... !!!

خـــــــــدایا بـــــــاور کـــــــن ،


دیگــــــــه نــــه طــــــاقت دوبــــــاره شــــــکستن و دارم ،


نـــــه حــــــس دوبـــــــاره ســـــــاختن... ­­...!!

خیلی سخته اون لحظه ای که یکی به اشتباه بزرگی که در قبال تو کرده اعتراف میکنه،
اشتباهی به بزرگی تباه شدن زندگیت...
و تو فقط بغض میکنی...
و این سوال رو لبات یخ میزنه،چرااااااااااااااااااااااااا...

بهانه ای بود،که زیر چتر من،تا انتهای کوچه بیایی،،،،
کاش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نه کوچه انتهایی داشت و نه باران بند می آمد...

به بودنها دیر عادت کن،
و به نبودنها، زود!!!
آدمها نبودن را بهتر بلدند

امروز به انهایی می اندیشم
که روی شانه هایم گریه کردند...
و نوبت من که شد،
هرگز نبودند

امروز می چیدم پازلهای دلم را ،

دیدم کامل نمی شود ،

بی یاد تو

کــاش تــوی ایــن جــاده یه تابلــو نصــب میکــردن

واســه دلخــوشــیم…!!

“” تــــــــو “”

دو کیــــلومــــتر…!

 

 

عد از مدتها دیدمش!!!

دستامو گرفت و گفت:چقد دستات تغییر کردن!

خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم...

تو دلم گریه کردم و دم گوشش  گفتم:

دستای من تغییر نکرده

دستات به دستای اون عادت کرده بی معرفت!!

 

تو گفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد!!

شقایق هست تو نیستی چه باید کرد؟؟!!

 

 

می روی و من تحمل می کنم نبودنت را
می مانم و تو فراموش می کنی بودنـم را

میدونی بن بست زندگی کجاست ؟
جایی که نه حق خواستن داری نه توانایی فراموش کردن ...

  • می روی ومن پشت سرت آب نمی ریزم وقتی هوای رفتن داری،دریا هم به پایت بریزم بر نمی گردی

    1. دکتر شریعتی"من ادعا نمیکنم که همیشه به یاد آنهایی که دوستشان دارم هستم،ما ادعا میکنیم حتی در لحظاتی هم که به یادشان نیستیم دوستشان دارم

  • برای عشق گر یه کن اما کسی رو به خاطر عشق به گر یه ننداز،باعشق بازی کن اما هرگز کسی رو با عشق بازی نده

حس میکنم دنیا خالی ست، مگر تو چند نفر بودی نازنینم...؟؟

چیزی به مجنون شدنم نمانده است،هرروز در هر سوی خانه میبینمت که می خندی؟