صبورترباشیم...
چند روز قبل داشتم وبلاگ دوستان رو میخوندم
یه نظر عتیقه نظرم را جلب کرد
از عزیز دانشمندی که حق به جانب به قاضی رفته بود با ادبیات قشنگی اما آهنگین و تند با چاشنی تحقیر یه جورایی به سخره گرفته بود عقیده و باور و آهنگ زندگی نویسنده رو ...
حالا کار نداریم به اینکه فیک بود یا نه خلاصه حرصم گرفت و نظری گذاشتم در مدح صاحب نظر اشتباها به صورت خصوصی ارسالش کرده بودم .
نویسنده وبلاگ پاسخ داد اگه نظرتون در مورد دانشمند بوده چرا خصوصی فرستادین
بعد از عذر خواهی ازشون خواهش کردم باز نوشته هام برام ارسال کنه چون یادم نمی اومد دقیقا چی نوشتم ...
دوستان موقعی که عصبی و ناراحت میشیم کلمات پشت هم قطار میشند جمله هایی میسازند تاثیرگذار و ناراحت کننده که حتی خودمون بیادشم نمیاریم ...
بنظر میومد این قدر که من عصبی شدم نویسنده وب ناراحت نبود و این آستانه صبر پایین من و ظرفیت بالای اونو میرسوند ...
قطعا باید روی خودم بیشتر کار کنم ...