مرد...

مرد بودن بنظرم فقط تو کلمه قشنگیه...مررررد

نمی دونم چرا ؟از ازل با گٍلی که سرشته شدیم خورده سنگ زیاد داشت یا سرنوشت، سرشت مارا ضمخت وسفت رقم زد ...

تا چشم باز میکنی میگن برو کار کن مگو چیست کار ...

تو با بار روی دوشت متولد میشی...

پشت لبت سبز نشده یاد میگیری حامی و تکیه گاه بشی...

دریای دردو زخم باز میکنند رو سرت تازه حق نداری گریه کنی...

باید مثل خروس لاری همه رو پاره کنی تا جفت پیدا کنی ...

حالا چون گٍلا فرق دارن نه تو میفهمیشون نه اونا...

چون فرهاد کوه کندی تا بچه بیاد غر بزنه چه کردی واسه من ...

بدهکار به دنیا اومدی و بدهکار میری ...

چه چرخه طنزی...

کیان

خودمون حقیر نکنیم...

تو حال بدی هامون زمانی که پر از خشمیم ...

زمانی که منطقمون رو باختیم ...

خودمون را اندازه هر بی سرا پایی نکنیم تا بتونیم حقارتها و اشغالهای یه بی سراپا را حمل کنیم ...

آدما دقیقا زمانی که یادتون رفته کی هستید میتونن هر جوری که خواستن ازتون سواری بگیرن ...

یادمون نره کی و کجا هستیم ...

فرق است بین آدمها تا...

معجزه...

آخه چرا به معجزه شک داری رفیق...

این هجم از غم باد ...

وقتی نمی‌کشد مرا ...

این خود معجزه هست ...

بدنبال ید بیضا نباش...

...

هر کسی هر کاری رو گفت سخته بپذیر...

هر کسی در این دوره در این مکان زیست می‌کند و میفهمد که کجا و چگونه زیست می‌کند ...

سخت ترین کار دنیارو می‌کند ...

دقیقا طناب داریست که هر روز تا پایش میروی به امید رهایی...

افسوس که به فردا موکول می‌شود ،فردا و فردا و فردا های دگر ...

امان

امان از بیسوادی...

امان از فقر ...

امان از بیشعوری ...

امان از خرافه ...

امان از نادانی ...

امان از حماقت ...حماقت...حماقت...

امان از ادم فروشی

...

خسوف

دوستان گل دعوتتون میکنم به تماشای خسوف امشب...

ساعت 21:30 ...

( مورخ1404/6/16)...

پند...

اگه واسه حق و حقوقت فریاد زدن بلد نیستی...

اگه تو هر شرایطی خاموشی...

اگه این خاموشی رو اسمش رو ادب یا نزاکت و یا فرهنگ گذاشتی ...

خودت واسه خودت سنگ قبر سفارش بده ...

چون فقط لایق همونی ...

کلامی از عمو عزت عزیز (بزرگ خاندان وبیسواد)

بی کسی

درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشت پُر ملال ما پرنده پر نمی زند

یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

احترام به خود ...

اگه یه روز دیدید که کسی بدون شما حالش بهتره ...

مرام بذارید لطفا...جوری برید که انگار از اول نبودید ...

ابر خشکیده ام...

مرا سوزیست در دل به زبانه های جنگل و خرمن...

که نه نای گریستن هست نه عشقی به زیستن...